- شاخ بدیوار (بِ دی)
کنایه از گردنکش. (آنندراج) (غیاث) (فرهنگ نظام). مغرور. (آنندراج) (ناظم الاطباء) (غیاث). خودبین. (ناظم الاطباء) :
مغزش ز نسیم سحری گشت پریشان
زین جرم که شد شاخ بدیوار شکوفه.
صائب (از فرهنگ نظام)
مغزش ز نسیم سحری گشت پریشان
زین جرم که شد شاخ بدیوار شکوفه.
صائب (از فرهنگ نظام)
